۳۵۸ مطلب توسط «Frzn» ثبت شده است

kokoro no kaze

ژاپنیها افسردگی را اینگونه تعریف میکنند:


kokoro no kaze

به معنی سرماخوردگی روحی


۱۱ آذر ۹۶ ، ۲۳:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Frzn

ﻋﻤﺮﻋﻘﺎﺏ70ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ!!


ﻋﻤﺮﻋﻘﺎﺏ70ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ
ولی ﺑﻪ 40 که ﺭﺳﯿﺪ...
ﭼﻨﮕﺎﻝ ﻫﺎﯾﺶ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺍﻧﻌﻄﺎﻑ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻃﻌﻤﻪ ﺭﺍ
ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺪﺍﺭﺩ...
نوک ﺗﯿﺰﺵ کند ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﺧﻤﯿﺪﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ...
ﻭ ﺷﻬﺒﺎﻝ ﻫﺎﯼ کهنسال ﺑﺮ ﺍﺛﺮ کلفتی ﭘﺮ ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻪ
ﻣﯿﭽﺴﺒﺪ ﻭ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ...

ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻋﻘﺎﺏ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﻭﺭﺍﻫﯽ:
ﺑﻤـﯿﺮﺩ ﯾﺎ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﻮﺩ؟
ﻭﻟﯽ ﭼﮕﻮﻧﻪ؟!

ﻋﻘﺎﺏ ﺑﻪ ﻗﻠﻪ ﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﺮﻭﺩ،ﻧوک ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﺮ
ﺻﺨﺮﻩ ﻫﺎ میکوبد ﺗﺎ کندﻩ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ ﺗﺎ
ﻧﻮکی ﺟﺪﯾﺪ ﺑﺮﻭﯾﺪ...
 ﺑﺎ ﻧﻮک ﺟﺪﯾﺪ تک تک ﭼﻨﮕﺎﻝﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺟﺎﯼ میکند ﺗﺎ ﭼﻨﮕﺎﻝ ﻧﻮ ﺩﺭﺁﯾﺪ...
و بعد...
ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ کندن ﭘﺮﻫﺎﯼ کهنه میکند...
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﻧﺪ ﺩﺭﺩﻧﺎک 150 ﺭﻭﺯ ﻃﻮﻝ میکشد ﻭﻟﯽ ﭘﺲ
ﺍﺯ 5 ﻣﺎﻩ ﻋﻘﺎﺏِ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﯼ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﻣﯿﺸﻮﺩ که ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ
30 ﺳﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﺪ!!

ﺑﺮﺍﯼ ﺯﯾﺴﺘﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻐﯿﯿﺮ کرﺩ...
ﺩﺭﺩکشید...
ﺍﺯ علایق نا کارآمد ﮔﺬﺷﺖ...
ﻋﺎﺩﺍﺕ ﻭ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺑﺪ ﺭﺍ ﻫﺮﺱ کرد ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺘﻮﻟﺪ
ﺷﺪ...
برای "عـقــابـــ " شدن،گاهی باید " بهای سنگین داد...


۱۱ آذر ۹۶ ، ۲۳:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Frzn

معرفی خطاهای شناختی که همه ما مرتکب می‌شویم

🔻ذهن‌خوانی mind reading
 فکر می کنید، بدون شواهد کافی می دانید که دیگران به چه چیزی فکر می کنند. مثل : ”جواب سلامم را نداد، پس حتما از دست من ناراحت است.

🔻پیش‌گویی furtune telling
 پیش بینی می کنید که حوادث آینده، بد از آب در می آیند یا این که خطرات زیادی شما را تهدید می کند. مثل : ”در امتحان شکست می خورم” یا ”کاری گیر من نخواهد آمد”.

🔻فاجعه‌سازی catastrophizing
معتقدید هر چه اتفاق افتاده یا خواهد افتاد به شدت افتضاح، ناخوشایند و غیر قابل تحمل است. مثل : ”افتضاح می شود اگر در دانشگاه قبول نشوم”.

🔻برچسب زدن labling
به خودتان یا دیگران، صفات کلی و منفی نسبت می دهید. مثل : ”من آدم بدبختی هستم” یا من آدم بی ارزشی هستم”.

🔻نادیده گرفتن جنبه‌های مثبت discounting positives
مدعی هستید که کار های مثبت خودتان یا دیگران پیش پا افتاده و ناچیز هستند. مثل: ”این کار از عهده همه بر می آید” یا ”قبول شدن در کنکور که کار مهمی نیست”.

🔻فیلتر منفی negative filter
تقریبا همیشه جنبه های منفی را می بینید و به جنبه های مثبت توجه نمی کنید. مثل: ”هیچ کس مرا دوست ندارد”.

🔻تعمیم افراطی overgeneralizing
بر پایه یک حادثه، الگو های کلی منفی را استنباط می کنید. مثل: ”این اتفاق همیشه برای من اتفاق می افتد” یا ”در همه کار ها شکست می خورم”.

🔻تفکر دوقطبی dichotomus thinking
به وقایع پیرامون و انسان های اطراف با دید همه یا هیچ نگاه می کنید. مثل : ”همه مرا طرد می کنند” یا همه وقتم تلف شد“.

🔻باید اندیشی should
 به جای این که حوادث را بر پایه چیزی که هستند ارزیابی کنید. بیشتر آن ها بر اساس چیزی که باید باشند، تفسیر می کنید. مثل : ”باید کارم را خوب انجام بدهم” یا ”باید در کنکور قبول شوم”.

🔻شخصی‌سازی personalizing
علت بروز حوادث منفی را به خودتان نسبت می دهید و سهم دیگران را در بروز مشکل نادیده می گیرید. مثل : ”ازدواجم بهم خورد، چون من مقصر بودم”.

🔻سرزنش‌گری blaming
دیگران را علت مشکلات و احساسات منفی خود می دانید و از طرفی مسئولیت تغییر رفتارتان را نیز فراموش می کنید. مثل : ”دیگران باعث عصبانیت من می شوند” یا ”والدینم باعث و بانی همه مشکلات من هستند”.

🔻مقایسه‌های نا عادلانه unfair comparisons
 حوادث را طبق معیار های ناعادلانه تفسیر می کنید. خودتان را با کسانی مقایسه می کنید که از شما برترند و به این نتیجه می رسید که آدم حقیری هستید. مثل : ”او خیلی موفق تر از من است” یا ”شاگرد اول کلاس در امتحان خیلی بهتر از من عمل کرد”.

🔻تاسف‌گرایی regret orientation (کشکول ای کاش)
به جای این که در حال حاضر به کاری فکر کنید که از دستتان بر می آید، بیشتر به این مسئله می اندیشید که ای کاش در گذشته بهتر عمل می کردید. مثل : ”اگر تلاش کرده بودم ، شغل بهتری پیدا می کردم” یا ”ای کاش این حرف را نمی زدم”.

🔻چی می‌شد اگر what if
دائم از خودتان سوال می کنید چی می شود اگر چنین اتفاقی بیفتد و با هیچ جوابی راضی نمی شوید . مثل : ”حرف شما درست است، اما چی می شود اگر مضطرب شوم؟” یا ”چی می شود اگر نفسم در سینه حبس شود؟”

🔻استدلال هیجانی emotional reasoning
از احساسات خود برای تفسیر واقعیت استفاده می کنید. مثل : ”چون دلم شور میزند، پس اتفاق ناگواری می افتد."

🔻نادیده‌انگاری شواهد متناقض ignoring counter evidences
 شواهد یا استدلال های ناهمخوان با تفکر خود را ردرد می کنید. مثل : ” هیچ کس مرا دوست ندارد”. هر گونه شواهد متناقض را نادیده می گیرد و در نتیجه فکرتان همیشه تایید می شود.

🔻قضاوت‌گرایی judgment focus
 به جای این که خودتان، دیگران و حوادث پیرامون را بپذیرید و درک کنید، اغلب آن ها را در قالب ارزیابی های سیاه و سفید می نگرید. دائم خودتان و دیگران را طبق یکسری معیار های دلبخواهی، ارزیابی می کنید و متوجه می شوید که خودتان و دیگران پایین تر از آن حدی هستید که باید باشید. مثل : ”در دوران دانشگاه خوب عمل نکردم” یا ”اگر تنیس بازی کنم، از پس آن بر نمی آیم” یا ”سارا چقدر موفق است، ولی من اصلا موفق نیستم”.



۱۱ آذر ۹۶ ، ۲۳:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Frzn

آیا داروهای اعصاب و روان اعتیادآور هستند؟

داروی فشار خون یا داروی ضد افسردگی یا هر داروی شفابخش، چنین وضعی ندارند. این داروها برخلاف مواد اعتیادآور عمل می کنند. یعنی، اشکالی در کارکرد بدن به وجود آمده که با کمک این داروها برطرف می شود.

 مثلاً آنتی بیوتیک ها بیماری عفونی را درمان می کنند و عوامل عفونت (میکروب، ویروس و...) را از بدن دور یا نابود می کنند. بعضی اوقات از آنتی بیوتیک ها هم کاری بر نمی آید. در مورد افسردگی و اضطراب هم دقیقاً همین گونه است. بعضی اوقات داروها برای درمان بیماری های روانی، کاملاً جواب نمی دهند. گاهی اگر دارو را کم کنیم، فشار بالا می رود و اگر دارو را قطع کنیم افسردگی عود می کند.
 

چنانچه دارو را بی موقع کم کنیم، افسردگی تا حدودی دوباره خود را نشان می دهد. گاهی ضرورت دارد بیمار برای تداوم تندرستی و سلامتش ، دارویی را تا آخر عمر مصرف کند. این را می گوییم احتیاج.

اگر به مفهوم اعتیاد و احتیاج و تفاوت بین آن ها توجه کنیم، دیگر نمی گوییم کسی به دارو معتاد شده است.


 دکتر محمدرضا خدابخش

۱۱ آذر ۹۶ ، ۲۳:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Frzn

آقایان و بانوان هر دو بدانید

مردان و زنان باید یادشان باشد که با همسرشان همخانه نیستند، بلکه همسرند!!!

نگذاریم طرف مقابلمان احساس فقر و کمبود کند. ما نباید برای خودمان زندگی کنیم ، بلکه باید برای همدیگر زندگی کنیم و همدیگر را شاد کنیم .

وقتی همسر شدیم باید همسری کنیم نه اینکه فقط به امورات خودمان برسیم، فرق نمیکند ، چه زن و چه مرد.

زن و شوهر مکمل هم هستند هر دو حق زندگی دارند و هر دو باید از زندگی مشترک بهره مند شوند. این منافاتی با شخصیت‌ زن و مرد ندارد و نه مردسالاری است؛ نه زن ذلیلی...! این  معنای درست زندگی است.

دکتر محمدرضا خدابخش

۱۱ آذر ۹۶ ، ۲۳:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Frzn

آقایان لطفا دقت کنید

 لطفا از گفتن کلمات اینچنینی به همسرتان به شدت پرهیز کنید چون این کلمات چاقویی هستند که شخصیت لطیف او را پاره پاره می کند...

 واقعا فکر میکنی خیلی جذابی؟
 همه زن دارن ما هم زن داریم!!!
 راه بازه و جاده دراز، بفرمایید...
 از قدیم گفتن: عقل زن کمتر از مردِ!
 چند بار باید در این باره حرف بزنیم؟!!!
 برو شوهرداری را از زن فلانی یاد بگیر!

 جای تاسفه که چنین پدر و مادری داری!
 تو اگر خرج خانه را می دادی چی می شد؟
 تو باید یا من را انتخاب کنی یا خانواده‌ات را!
 تو تقصیر نداری همه زنها یک دنده‌شان کمه!
 دست پختت منو یاد دوران سربازیم میندازه


 دکتر محمدرضا خدابخش

۱۱ آذر ۹۶ ، ۲۲:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Frzn

پرسش و پاسخ2

 سوال:

جاری من خیلی باهام حسادت و رقابت میکنه، یه زبونی داره که همه رو کشیده سمت خودش و من دوس ندارم دیگه برم خونه مادرشوهرم چون جاری م همش اونجاست و رو مخمه. هرچی هم میرم بی محلش میکنم بیشتر پشت مو میزنه

با اینکه ۸ سال اختلاف سنی داریم و من از اون بزرگترم ولی خیلی سیاست مداره، من ۲۸ سالمه جاری م ۲۰

اینقدر پررو هست که مثلا وقتی من کنار شوهرمم اون میاد میگه آقای فلانی واست چایی بیارم میوه بیارم که خودشونشون بده و منو کم رنگ کنه، در حالی که واسه شوهر خودش یه چای بخواد ببره غر میزنه

سر یه موضوعی در نبود من رفت پشت سرم پیش شوهرم حرف زد در حالیکه خودش مقصر بود، بهش گفتم اگه حرفی داری من نمردم زنده ام بیا به خودم بگو و تذکر دادم، ولی مجدد اینکارو انجام داد و باعث شد بین من و همسرم دلخوری پیش بیاد و اون کیف کنه

با سر و لباساش هم مشکل دارم، خیلی بدهیکله لباس تنگ میپوشه و تمام بدنش بیرون ریخته

 جواب:


دوست عزیز، اولین نکته اینکه بهتره نگذازید شوهرتون از حساسیت شما نسبت به این خانوم مطلع بشه، چون اینجوری ضعف کار خودتان مشهود میشه

شما باید از این فرد به خوبی جلوی همسرتون یاد کنید و وقتی چای میارن بگویید به به ممنونم که به فکر من و همسر عزیزم هستید و تحویلمون میگیرید، ان شا الله جبران کنیم خانومی و چای را خودتان بردارید و بگذارید جلوی همسرتان

چند سیاست در این کار نهفته است

شما با این کار
اولا ، از آدم حسود تعریف کردید، بنابراین از حساسیت هایش کم میشه و غرق تعاریف شما در ذهن خودش میشه

دوما ، همسرتون فکر میکنه که رابطه شما دو تا صمیمیه و بی خیال خودنمایی های او میشه

سوما، شما چای را گرفتید و جلوی همسر گذاشتید، پس شما عزیز همسرید. یعنی از او تشکر کنید و همسرتون به شما توجه کنه

چهارما ، به آن خانم رسوندید که تو کار کن کیفش مال من و همسرمه که کنار هم هستیم

پنجما ، وقتی گفتید که جبران کنم یعنی منم یاد دارم جلوی شوهر تو همین کارها را بکنم. اون خانم میفهمه چون زنه و همسرتون فکر میکنه تعارف کردید چون مرده و نسبت به شما حساس نمیشه

ودر آخر وقار و جذابیت خودتون هم حفظ شده


البته شما هم رگه هایی از حسادت در وجودتونه بهتره مراقب باشید، عزیزم شما اتفاقا هرچه حساس تر شوید حسودتر میشوید و باعث میشه هم سلامتی خودتون را از دست دهید و هم همسرتون به حقانیت کار شما پی نبره و شما را فردی حساس ببینه

به هیچ وجه به دنبال تلافی و تکرار کار اون جلوی همسرش نباشید، وقتی شما هم دقیقا همان کاری که او میکنه انجام دهید کینه درست میشه

اما وقتی بهش بفهمانید که منم میتونم مثل تو باشم ولی نمیخواهم باشم و من خودم هستم باعث آرامش روح خودتون میشه

وقتی ایشون پشت سر شما حرفی میزنه و همسرتون از شما گلایه میکنه و از طرف او کوک شده شما به همسرتان لبخند بزنید و بگویید:
تو آدم عاقلی هستی و من اینو خوب میدونم که بدون فکر و عجولانه حرفی نمیزنی و تحت تاثیر هر حرفی قرار نمیگیری، شاید درست گفته این خانم، باشه من سعی میکنم بهش فکر کنم ببینم کار و رفتار من کجا غلط بوده
باشه در موردش فکر میکنم بعد هم لبخند ژکوند و عشق و حال و دیگه تماااااااااااااام

کم کم این نوع صحبت شما با همسرتون باعث میشه نه در کار زنها دخالت کنه نه حرفهای او را تحویل بگیره
خانمها امتحان کنید ضرر نمی کنید.


عزیزم در برخورد با فرد حسود باید ازش تعریف کنید تا دست از سرتون برداره و به خودش مشغول بشه

و اگر خودتون حسادت میکنید بازم از فردی که بهش حسادت میکنید تعریف کنید تا حستون عوض بشه و به داشته های خودتون متمرکز شوید و مقایسه نکنید. هرکسی بر اساس تلاش خودش به جایی رسیده، پس به جای حسادت، یاد بگیرید غبطه بخورید زیرا غبطه باعث تلاش بیشتر شما میشه و براتون ترقی و موفقیت را به دنبال داره، اما حسادت ریشه یادگیری را می خشکاند و باعث پسرفت تون میشه

شما نقطه ضعف خودتون را به جاری نشان دادید، بهتره وقتی او از همسر شما تعریف میکنه شما هم اوکی بدید و دوتا تعریف هم بیشتر اضافه کنید.
به این کار میگن ضربه فنی در کشتی

هر چه به او محل نگذارید بدتره، فردی که داره در دست وپای همسرتون وول میخوره، باید سر او را بند خودش کنید نه این که رهاش کنید با همسرتون.

۰۹ آذر ۹۶ ، ۱۹:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Frzn

پـــــانیک

سوال:  

من وقتی تو خونه تنهام و نماز میخونم همش احساس میکنم یکی پشت سرمه و داره نگام میکنه، خیلی میترسم دیگه به مرز سکته میرم به زور تا آخر نمازم دوام میارم، میشه کمکم کنید چیکار کنم که این توهمم از بین بره؟ الان با بدبختی نماز مغربم رو خوندم

همش به خودم دلداری میدم سر نماز، میگم این کار شیطانه توجه نکن، روی معنی آیه ها تمرکز میکنم ولی نمیشه بازم، قرآن و دعا هم زیاد میخونم، ولی از مرگ هم خیلی میترسم.

جواب:

این مشکل همان بیماری پانیک یا هراس است که اکثرا منشا آن در کودکی است و به آن ترسهای اضطرابی میگن

این هراسها که به مرور زمان برطرف میشه انواع مختلف داره:
هراس تنهایی
هراس ارتفاع
هراس اجتماعی و حضور در جمع افراد
هراس تاریکی
هراس از حیوانات
هراس از موجودات افسانه ای  یا جن و ارواح
و ...

که این بیماری ها شیوع زیادی داره و به مرور زمان برطرف میشه

 مثلا در مورد ترس از تاریکی در کودکی ممکنه در اتاق تاریکی که سایه ها و نور ایجاد شبه میگرده بودید و ترسیدید و در ذهنتون مونده و مادرتون تلاشی برای برطرف کردن آن نداشته

بهتره در اتاق کودکان، نوری کم در اتاق باشه یا پرده ها و وسایل  طوری باشه که شب ها ایجاد سایه نکنه

ترس از حیوانات، از سوسک، موش، مار و مارمولک و ... همش هراس اضطرابیه که بر اثر یادگیری  هست وگرنه یک نوزاد با مار بازی میکنه  اما مادر و اطرافیان ترس را در او ایجاد کردند

ترس اجتماعی به خاطر اینه که والدین اجازه صحبت کردن ، میدان دادن ، تایید کردن او در موقع صحبت کردن و ... ندادند و باعث کم رویی و ترس از ورود به مهد و مدرسه و اجتماع میشه که هرکدام درمان های خاص داره

و کاملا قابل درمانه

مثلا اگر کودک از تاریکی میترسه  یا از تنهایی، بهتره ابتدا همراه مادر در تاریکی راه بره و کم کم با بازی کردن او را به سمت تاریکی و تنهایی هدایت کنید

در مورد ترس از ارتفاع،  آسانسور و کوه و ...  بهتره ابتدا از ارتفاع کوتاه تر شروع کنید و بچه را بغل کنید یا دستش را بگیرید و وارد آسانسور شوید و بازی آسانسور سواری یا مسابقه آسانسور سواری بدهید و جایزه دهید و یا از تپه های کوتاه شروع کنید تا به کوهنوردی برسید یا از سرسره های کوتاه شروع کنید تا به بالا رفتن از نردبان ها و ...

خودتون که این هراس ها را دارید بهتره یکبار دیگر با دوران کودکی خودتون آشتی کنید و کودک درون  خود را با نوازش آموزش دهید که تنها به اتاق خواب بره و در تاریکی راه بره و بنشینید، به کودک درون خودتون توضیح دهید که این جا کسی نیست و این ها داستانهایی بوده که اون موقع گفته میشده و تو ترسیدی، به کودک درونتون بگید که در تاریکی همان چیزهایی هست که در روشنایی هست و دست خودتون یا یک عروسک یا بچه تون را بگیرید و در تاریکی راه بروید

اشباح و ارواح و اجنه و موجودات خیالی و ... مربوط به ترسهای کودکی است و بهتره با مطالعه علمی و منطقی  حضور آنها را در کنار خود رد و حل کنید چون شما به رشدی رسیدید که درکی منطقی از روح و مرگ و ... داشته باشید.

مگر مرگ دست شماست عزیزم که موظفید بهش فکر کنید، ما معتقد به جبر و اختیار هستیم
تولد و مرگ جبر است و دراختیار خداوند و زندگی اختیار است و دست ما

پس ما به عنوان انسان و مخلوق باید به زندگی و طرز و سبک آن فکر کنیم، نه به آنچه در ید قدرت خالق است و از مخلوق کاری ساخته نیست

پس وقتی چیزی در اختیار تو نیست آیا لازمه اون وظیفه را تو برعهده بگیری، یا با فکر آن زندگی ات را تنظیم کنی؟

خیر
بلکه  باید هر فرد به مرگ به عنوان دریچه ورود به زندکی دیگر در جهان  دیگر  بسنده کنه و سبک زندگیش را طوری تنظیم کنه که بعد از خروج از دریچه مرگ در مسیر سعادت پیش بره

اینکه میگویند به مرگ زیاد فکر کنید یا به قبرستان ها سر بزنید نه به این خاطره که بترسید و زندگیتون تحت الشعاع آن قرار بگیره که یاس و ناامیدی  بر شما مستولی بشه

خیر

باید طوری فکر کنید که یادتون باشه تنظیم برنامه زندگیتون مختص دو روز دنیا و این طرف دریچه نباشه

مرگ یک گذراست دیگه 
مثل گذر نوزاد از رحم مادر به دنیا
این که بد نیست از یک دنیای کوچک و تنگ وارد دنیای بزرگتر شده

اینها مربوط به ترسهای کودکی است و طبیعیه و با کودک درونتون روراست باشید و بهش بگویید همراه شما بزرگ بشه دیگه.

۰۹ آذر ۹۶ ، ۱۹:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Frzn

ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﯾﺎ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ؟!


"ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ" ﯾﻌﻨﯽ می خواهمت؛
ﭼﻮﻥ ﻣﻔﯿﺪﯼ !
"ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ" ﯾﻌﻨﯽ می خواهمت؛
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﻣﻔﯿﺪ ﻧﺒﺎﺷﯽ !


۰۹ آذر ۹۶ ، ۱۸:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Frzn

در پرونده گناهتان تجدید نظر کنید...خدا متهم نیست


"ان الله لیس بظلام للعبید"

 اصلا تاحالا هیچ کدام از این آیاتی را که میخواندم از این زاویه نگاه نکرده بودم.

این سخن برگرفته از خود قرآن است که در زندگی انسان لحظه خنثی وجود ندارد، و ما آدم ها در تمام طول روز به طور مرتب در حال دریافت نور و ظلمت هستیم و این دریافت صرفا بسته به نوع اعمال ما نیست بلکه کوچکترین و گذرا ترین افکار ذهنیمان هم نور و ظلمت را دریافت میکنند.
همه ی ما بر گردن یکدیگر حق داریم؛ ولو به اندازه ثانیه ای که در خیابانی شلوغ از کنار یکدیگر عبور میکنیم و این دریافت ها و تفکرات کوچک ذهنی انسان است که شخصیت و من وجود انسان را شکل میدهد و با این اوصاف در ثانیه ثانیه ی زندگی باید حواسمان نه تنها به رفتارمان بلکه به جنس افکارمان هم باشد.

 وقتی صبح زود از خانه بیرون می آیی و مغازه داری را در حال باز کردن درب مغازه اش میبینی به جای او بسم الله بگو و از صمیم قلب برای برکت و روزی حلال آن روزش دعا کن.

وقتی میبینی راننده ای در خیابان به بدترین نحو و خطرناک ترین شکل در حال رانندگی است به جای حواله ی فحش و ناسزا با تمام وجودت برای سلامتی اش دعا کن.

حتی از کنار اعلامیه های ترحیم روی در و دیوار هم بی تفاوت نگذر، برای شادی روحشان صلواتی بفرست و هزاران هزار مثال دیگر.

یکی از تفاسیر آیه ی فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره همین است تمام ذهن و فکرت را لبریز کن از خیر خواهی و دریافت نور، می دانی که در قیامت همین انرژی وجودی آدم هاست که بهشت و‌ دوزخشان را میسازد؛ همین افکار و اعمال ساده.

و من برخود نهیب می زنم که چقدر شگفت آور است که رفتار ما انسان ها خدا را به دفاع از خود وا دارد این که بیاید و صریحا به ما بگوید آخر چرا فکر کرده ای من باید به تو ظلم کنم، من رحمن و رحیم بودنم را اول هر سوره به تو یادآوری میکنم و تو من را ظالم در حق خود میپنداری؟ به جای متهم کردن من باید بنشینی و خودت را مرور کنی..

۰۹ آذر ۹۶ ، ۱۸:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Frzn