۲۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۶ ثبت شده است
❌مرحله 1: مخالفت
در زمینه عاطفی و در زندگی زناشویی این مسأله به کرات اتفاق میافتد زیرا تعداد تعاملات میان فردی زوجین خیلی زیادتر از انواع دیگر روابط است و به همین نسبت احتمال بروز اختلاف میان آنها بیشتر است. اگر مخالفتهای کوچک خود را بیان نکنید و با توجه به تعداد موارد پیش آمده، از خیر مطرح کردن آنها بگذرید، این مخالفتهای کوچک جمع شده و کمکم به علامت هشداردهنده بعدی یعنی رنجش و عصبانیت تبدیل میشود.
❌مرحله 2: رنجش و عصبانیت
در این مرحله شما فرد مقابل را سرزنش و ملامت میکنید و فرد مقابل هم عکسالعمل نشان میدهد و شما را مورد حمله قرار میدهد. خیلی مواقع که سر موضوع کوچک و بیربطی دعوای بزرگی راه میافتد علت آن را باید در جای دیگر و موضوع دیگری جستجو کنید. اگر رنجش و عصبانیت، مدام تکرار شود شما در مقام جلوگیری از آن، با به درون ریختن این عصبانیت و رنجش و انباشت انرژی منفی بسیار در درونتان پا به مرحله سوم میگذارید.
❌مرحله 3: عدم پذیرش و طرد
بعد از یک دعوای مفصل، در را به هم میکوبید و از منزل خارج میشوید. شما در منزل و زیر یک سقف هستید ولی به یکدیگر بیاعتنایی میکنید و یکدیگر را مورد بیتوجهی قرار میدهید. در واقع طرف مقابل را هم از دیده و هم از دل بیرون میکنید. بیشتر جداییها و طلاقها در این مرحله اتفاق میافتد. این دوره بحرانی ترین دوره اختلافات و در حقیقت زمان به زانو در آمدن آخرین تلاشهای عاطفی طرفین برای بقای زندگی مشترکشان میباشد.
❌مرحله 4: سرکوب
سرکوبی نوعی احساس کرخی و بیحسی است. شما دیگر احساسات منفی خود را حس نمیکنید اما در مقابل، بهای بزرگی میپردازید و دیگر احساسات مثبت خود را نیز لمس و درک نخواهید کرد. آنچه این مرحله را فاجعهآمیز میکند نوع رابطهای است که بین زوجین وجود دارد. به این ترتیب که همه چیز خوب و مرتب به نظر میرسد و طرفین به ظاهر زندگی خوبی در کنار یکدیگر دارند اما در واقع بسیاری از استعدادها و مهارتهای عاطفی خود را فراموش کردهاند و به یک جسد ماشینی و متحرک تبدیل شدهاند که زندگی محدود و بیطراوتی را دنبال میکند.
۰۳ بهمن ۹۶ ، ۱۰:۵۷
۰
۰
Frzn
زنان به خود سرزنشی گرایش دارند
مردان به سرزنش اطرافیانشان
زنان احساس غم،بی تفاوتی و بی ارزشی می کنند
مردان احساس خشم و تحریک پذیری دارند
زنان حالت دلواپسی و ترس دارند
مردان بدبین و گارد گرفته می شوند
زنان از هر درگیری فاصله می گیرند
مردان درگیری و کشمکش درست می کنند
زنان در این دوران دوست دارند درباره مشکلاتشان صحبت کنند در حالی که اکثر مردان صحبت درباره افسردگی را ضعف می دانند.
اکثرزنان در این دوران برای درمان خود به غذا، روابط دوستانه و روابط عاشقانه روی می آورند، در حالی که عموم مردان با تلویزیون، ورزش و رابطه فیزیکی سعی در فراموش کردن مسئله خود می کنند.
۰۳ بهمن ۹۶ ، ۱۰:۵۶
۰
۰
Frzn
مدیریت موفق و اثرگذار در محیط کار نکته
بسیار مهمی است که سبب رشد و ارتقای سازمان و همکاران در آن محیط می گردد،
همچنین باید دانست این اثرگذاری تنها با علم تئوری به مباحث مدیریت حاصل
نمی شود بلکه می توان با رعایت نکات کوچکی به مدیری موفق بدل شد.
همه ما روزمره فعالیت های مختلفی را در
محیط کار انجام می دهیم، برخی در نقش مدیر و بعضی دیگر در نقش کارمند آنچه
این مدیریت و کارمندی را جذاب تر می کند و سبب می شود کار ما نتیجه بخش شود
توجه به نکاتی است که بدون عدم توجه به آنها موفقیتی در کار به وجود نمی
آید و رشد و بردی حاصل نمی شود، برای حضور قدرتمند و موفق این راهبردها
برای یک مدیر لازم است:
لبخند بزنید
چند بار تاکنون شنیدهاید که کسی بگوید:
«او مدیر خوبیست. همیشه بداخلاق است» هیچ وقت. مدیران خوب میدانند که
نمیتوانید الهامبخش باشید اگر رفتار بدی با دیگران داشته باشید. مدیران
خوب مثبتاندیشی و جذبه معنوی را در هر کاری که انجام میدهند، تزریق
میکنند.
زود سر کار حاضر شوید
یک راه موثر و راحت برای جهش سریع این است
که روز خود را خیلی زود شروع کنید. بسیاری از مدیران موفق و رهبران عالی،
در ساعات غیرمعمولی نظیر ۴ یا ۵ صبح از خواب بیدار میشوند. البته لازم
نیست شما هم این کار را بکنید بلکه کافی است اندکی انعطافپذیر باشید.
با اقتدار صحبت کنید
صحبت کردن یا خطاب قرار دادن دیگران، با
حس اعتماد به نفس، بسیار مهم است و شما باید این کار را قاطعانه انجام
دهید. به خودتان اعتماد داشته باشید و به آرامی و در عین حال محکم صحبت
کنید.
از سکوت حتما استفاده کنید
بعضی وقتها سکوت بهترین ابزار است چرا که
در برخی موقعیتها بسیار قدرتمندتر از کلمات عمل میکند. همچنین، استفاده
استراتژیک از سکوت میتواند تاثیر ماندگاری داشته باشد.
محترمانه رفتار کنید
هیچکس از توهین خوشش نمیآید بنابراین
شما جزو افرادی که توهین میکنند نباشید. برای یک مدیر خوب لازم است تا با
همه، از کارآموز گرفته تا راننده و سرایدار، با احترام رفتار کند.
دست دیگران را بگیرید
بسیاری از افراد رییس بودن را در راس همه
مسئولیتهای خود قرار میدهند اما این کار برای آنها احترام و ارزش به
دنبال ندارد بلکه برای آنکه رییس موثری باشید باید همکاران خود را هم بالا
بکشید و اجازه ندهید کسی درجا بزند.
به تعهدات پایبند است
بی خیالی بیماری است که می تواند سد راه
موفقیت مدیران باشد. مدیران موفق آموخته اند که به هیچ وجه نباید به تعهدات
خود پشت پا بزنند. تجربه به آنها آموخته است که باید برای پایبندی به قول و
حرف خود تمامی راه های ممکن را بیازمایند. مدیر موفق کاملا به این موضوع
واقف است که پایبندی او به تعهداتش، احترام کارمندان و وفاداری آنها به
سازمان را به همراه دارد.
تجارب خود را منتقل می کند
هرگز افراد بزرگ و موفق منجمله مدیران
موفق به تنهایی به جایگاهی که دارند دست نیافته اند. انتقال دانش و تجارب
به کارمندان جوان تر یکی از با ارزش ترین اقداماتی است که مدیران موفق
انجام می دهند. مدیران موفق برای کارمندان خود نمونه ای متعالی از چهره
واقعی یک کارمند جویای نام و موقعیت های بالاتر هستند.
مکالمه غیر رسمی داشته باشید
نباید هربار که صحبت میکنید حس رسمی بودن
را القا کنید. مدیران کارآمد در انسانی عادی بودن موفقیت کسب کردهاند.
آنها ارتباطی احساسی با افراد برقرار میکنند و برای نزدیکترکردن افراد
به هم همدلی ایجاد میکنند. مردم به انسانها پاسخ میدهند، و مدیران بزرگ
میدانند که چگونه افکار مردم را بخوانند و قلبشان را حس کنند.
گوش کنید
کارآمدترین مدیران چالش هایی را که با
آنها روبرو میشوند و موقعیت هایی را که برای کارمندانشان فراهم است، درک
میکنند. به منظور مدیریت کارآمدتر، باید به سخنان افراد تیم شان صادقانه و
با خوشرویی گوش کنند. هرچه بیشتر گوش کنند و سپس در عمل پاسخ مناسب
بدهند، بیشتر میتوانند اعتماد و وفاداری افراد تحت رهبری ومدیریت خود را
کسب کنند.
مطالعه کنید
مدیریت متفکرانه نوعی از مدیریت است که
تلاش میکنم به آن برسم و بهترین راه برای مدیر متفکر بودن خواندن با ولع و
حریصانه است. چه در حال خواندن آخرین کتاب بازاریابی باشم یا انواع
وبلاگها، سعی میکنم حداقل هر روز یک چیز جدید یادبگیرم. فایده دیگر
خواندن ومطالعه مستمر این است که از شما نویسنده بهتری میسازد. این امر
مدیریت افکارتان را هم قدرت میبخشد.
نکته آخر
با توجه داشت که دانستن این نکات دردی را
دوا نمی کند و باید همواره تک تک این نکات را استفاده کرد و در کار و
فعالیت روزانه از آن بهره برد و فراموش نکرد که اگر کارمندی نیز به این
نکات توجه داشته باشد می تواند سبب رشد خود و انجام بهتر امور محوله گردد.
در هر صورت باید بدانیم موفقیت و تلقی شدن
به عنوان مدیری راه بلد کار ساده ای نیست و با ریز بینی و توجه به نکات
مختلف است که پازل مدیریت یک مدیر کامل می شود و کارها سامان می یابد.
۰۱ بهمن ۹۶ ، ۱۳:۰۶
۰
۰
Frzn
فرایندهای ذهنی – افکار، احساس
ها، باورها، انگیزه ها و نیت ها – پیچیده ترین و گیج کننده ترین پدیده هایی
است که هر روز انسان ها با آن مواجه می شوند. بزرگترها متعجب هستند که چرا
افراد عاشق شخص خاصی می شوند، چرا به کاندیداهای خاصی رای می دهند، چرا
انتخاب های احمقانه می کنند – از گرفتن یک وام بزرگ تا خرید کدوی بیش ازحد
رسیده. کودکان گیج می شوند وقتی همبازی آن ها عصبانی می شود و این پیش بینی
شده نیست، بخشش خواهر یا برادر، بوس آبدار عمه یا خاله.
نظریه یک شخص از آن چیزی که دیگران ممکن است فکر کنند یا ایده هایی درباره فکر افراد دیگر نظریه ذهن گفته می
شود و برای ساخت نظریه ذهن کودکان باید این را بفهمند که افراد دیگر لزوما
مثل آن ها فکر نمی کنند و آن ها افکار خودشان را دارند. معمولا دربیشتر
کودکان در 4 سالگی و به کندی شروع به رشد می کند(Sterck & Begeer, 2010).
در یکی از چندین تکلیفی که محققان ساخته اند، یک کودک عروسکی به اسم Max را می بیند که سگ عروسکی را در یک جعبه قرمز می گذارد. Max می رود و کودک می بیند که سگ از جعبه قرمز خارج شده و در جعبه آبی گذاشته می شود. وقتی Max برمی گردد، از کودک می پرسند "Max
کجا به دنبال سگ خواهد گشت؟" بیشتر کودکان 3 ساله با اطمینان گفتند:" در
جعبه آبی". بیشتر کودکان 6 ساله به درستی گفتند: "در جعبه قرمز"( Wellman et al., 2001).
کودکان
3 ساله آن چیزی را که یاد گرفتند و آن چه را که قبلا فکر می کردند و آن
چیزی که شخص دیگری ممکن است فکر کند را با هم قاطی می کنند. یک روش توصیف
این پدیده این است که بگوییم آن ها تحت تاثیر دانش خودشان هستند(Birch
& Bloom,2003) آنقدر خودمحورکه دیدگاههای دیگران را نمی فهمند.
یکی از موقعیت هایی که در آن رشد نظریه ذهن دیده می شود، وقتی است که کودکی با دروغ گفتن سعی می کند از تنبیه فرار کند.
در یک آزمایش 247 کودک با سن 3 تا 5 ساله را پشت یک میز که یک فنجان وارونه که زیر آن شکلات بود، تنها گذاشتند (Evans et al., 2011) و
به کودکان گفتند فنجان را برنگردانند. در 57 درصد کنجکاوی بر آن ها غلبه
کرد و ظرف را برگرداندند، شکلات ها روی میز ریخت و آن ها نتوانستند آن را
جمع کنند. آزمایشگر برگشت و پرسید شکلات ها چطور روی میز ریختند. فقط یک
چهارم از آن ها راست گفتند (بیشتر آن هایی که سنشان بالاتر بود).
کودکان
با افزایش مهارت بهتر دروغ گفتند. 3 ساله ها دروغ های ناامیدکننده گفتند
(شکلات ها خودشان افتادند)، 4 ساله ها دروغ های بعید گفتند (بچه های دیگر
آمدند و فنجان را برگرداندند) و 5 ساله ها دروغ های موجه تری می گفتند (
اتفاقی دستم به فنجان خورد).
این مطالعه خاص در
بخشی از چین انجام شده اما به نظر می رسد نتایج در همه جا همین طور است،
بچه های بزرگتر دروغ گوهای بهتری هستند. علاوه بر تفاوت های سنی، آزمایشات
نشان داد دروغ گوهای منطقی تر،در نظریه ذهن و عملکرد اجرایی پیشرفته تر
بودند (Evans et al., 2011) که شاخصی از کرتکس prefrontal رسش یافته تر است.
Berger, K. S. (2014). The developing person through the life span (Ninth edition). New York, NY: Worth Publishers
۰۱ بهمن ۹۶ ، ۱۳:۰۰
۰
۰
Frzn
Time-Out یکی از موثرترین تکنیک های تادیب برای والدین کودکان است.
این روش برای کودکان بالای 2سال استفاده میشود
روش time0ut دارای مراحل پیچیده ای است اما در اینجا با بیان یک مثال ساده آن را قابل فهم میکنیم
فرض کنید کودک شما کسی را زده است(فرقی نمیکند چه کسی با چه سن و جنسیتی)
در این جا با کودک به مدت 1 دقیقه و حداکثر 5 دقیقه صحبت نمیکنید
باید با جملاتی کوتاه رفتار نامناسب کودک را به time-out ربط دهید(مثلا:زدن کار خوبی نیست)
در این جا والدین نباید توصیه یا آموزش دادن به کودک را به کار ببرند
باید از هیجان دور باشید
والدین باید زمان را ثبت کنند
بعد از اینکه time-out تمام شد، تمام شده است پس در مورد رفتار ناخواسته ی گذشته بحث نکنید
آن را فراموش کنید و به کار دیگری بپردازید
باز هم توجه کنید که time-out برای کودکان زیر 2سال توصیه نمیشود!
۰۱ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۵۷
۰
۰
Frzn
Discipiline به معنی تادیب کردن است.تادیب در این جا به معنی آموزش دادن و انتقال مهارت به کودکان است.
برای این که تادیب موثر واقع شود رعایت چند نکته ضروریست:
1- به وسیله بزرگسالی انجام شود که پیوند عاطفی با کودک دارد
2- همیشه از لحاظ زمانی نزدیک رفتاری باشد که نیاز به تغییر دارد(مثلا کودک باید رفتار جیغ زدن هنگام خواسته هایش را تغییر دهد)
3- کودک آن را نصفانه بداند
4- از لحاظ رشدی مناسب خلق و خوی کودک باشد(مثلا کودکی که درون گرا و خجالتی است نباید جلوی دیگران او را سرزنش کرد زیرا برایش به شدت گران تمام میشود و از لحاظ عاطفی آسیب میبیند در صورتی که کودکی که برون گرا و سرزنده است حتی شاید هنگام سرزنش کردنش در برابر دیگران جواب هم بدهد و برایش مهم نباشد!)
5- خود رشد دهنده باشد یعنی در نهایت منجر به خود تادیبی شود(یعنی کودک حتی وقتی مادر نیست هم میداند نباید به اجاق گاز دست بزند واین کار را نمیکند!!)
۰۱ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۲۵
۰
۰
Frzn
آیا به دوست یا همکارتان حسادت کردهاید
که اهل ورزش، لاغر و با پوستی درخشان است؟ شاید دوست شما زیبایی و سلامت و
شادابیش را مدیون ژنتیک خوبش باشد اما مطمئناً عادات درست و مفیدی هم دارد
که این ویژگیها را حفظ کرده است؛ عاداتی که به زیبایی و تغذیه مربوط است.
اگر میخواهید در بهترین حالت ممکن
جلوه کنید، باید به سختی تلاش کنید و توجه و تمرکز هوشیارانه در مورد تغذیه
همیشگی، ورزش و سبک زندگی مناسب داشته باشید.
در این مطلب ۵ عادت افراد سالم و جذاب را نام میبریم که اگر باهوش باشید شما هم آنها را در اولین فرصت ممکن فرا میگیرید.
۱- آنها برنامه ریزی میکنند
افراد
سالم از قبل میدانند که در طی ساعتها و روزها و هفتههای آینده چه چیزی
قرار است بخورند و با برنامهای که تعیین کردهاند میدانند که کجاها
میتوانند میانبر بزنند، زیاده روی کنند و سپس همان کالری خارج از برنامه
دریافت شده را از دست بدهند. اگر قرار است امشب به رستوران بروند، احتمالاً
روز قبل در خوردن زیاده روی نکردهاند و یا ۳۰ دقیقه بیشتر در باشگاه
ماندهاند تا ظرفیت کافی برای دریافت کالری اضافی حاصل از یک وعده سنگین و
خوشمزه را داشته باشند.
۲- آنها همیشه آمادهاند
افراد
متناسب و شاد به خودشان اجازه نمیدهند در معضل انتخاب غذا گیر کنند و
جایی بمانند که انتخابی برای غذای سالم نداشته باشند تا مجبور شوند تنها
برای رفع گرسنگی هر غذای ناسالمی را بخورند. افراد سالم همیشه هر جا که
بروند، مقداری خوراکی سالم با خود دارند و برای همین در تله انتخابهای
نادرست و ناسالم نمیافتند، تلهای که اغلب افراد سنگین وزنتر از آنها
دچارش میشوند! خوراکیهایی که اشخاص تندرست معمولاً با خود دارند
اینهاست: آجیل، پودر پروتئین، میوههای کم شیرین و سبزیجات تازه.
۳- آنها حساب کالری هر چیزی را دارند
هر
چند کالری شماری کلیشهای و تکراری بهنظر میرسد اما در حقیقت عادتی مؤثر
برای حفظ وزنی متعادل است. افراد لاغر و شاد دقایقی را در روز صرف ثبت
اطلاعات مفید در مورد خوراکیهای مصرفیشان مینمایند، بنابراین با گرایشات
مدرن " خوردن بدون نگرانی " مبارزه میکنند. آنها با کمک اپلیکیشنها یا
تنها با قلم و کاغذ، پیگیر مراحل پیشرفتشان هستند. در پژوهشها ثابت شده
افردی که از یک ابزار برای پیگیری وضعیت وزنشان استفاده میکنند، بیشتر
وزن کم میکنند.
۴- آنها کمتر میخورند
صبح
بهخیر! بوی شیر بدون قهوه را حس کنید! همه ما احتمالاً میتوانیم از
میزان روزانه کالری دریافتیمان کم کنیم – مخصوصاً کالری که از منابع
ناسالم و فرآوری شده مانند شکر تصفیه شده، چربی اشباع، کربوهیدراتهای بد…
به ما میرسد). افراد سالم کمتر میخورند؛ به همین سادگی. زندگی مدرن ما را
از رژیم غذایی طبیعی که برای وجود نوع بشر در نظر گرفته شده دور کرده است.
بیایید به جایگاه طبیعی و فطری مان برگردیم.
۵- بی اعتنا و بی توجه نیستند
افراد
سالم و متناسب میدانند که ممکن است شما دیسیپلین شخصیشان، نیروی
ارادهشان و عزم راسخشان را "وسواسی" یا "افراط آمیز" قضاوت کنید، اما
اهمیتی نمیدهند. وقتی در آینه به خود نگاه میکنند احساس بسیار خوبی
دارند. افراد سالم برایشان مهم نیست که دیگران چه میگویند و چه فکر
میکنند، آنها اطرافشان را با افراد سالم دیگری که درک و حمایتشان
میکنند پُر کرده اند.
۰۱ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۱۵
۰
۰
Frzn
وقتی یک رابطه عاطفی، نامزدی یا حتی
ازدواج با شکست مواجه می شود، حس خلاء، بدبینی، افسردگی و ناامیدی بر وجود
شخص سایه می اندازد. درنگاه شخصِ شکست خورده، همه چیز تیره و تار و بی
فایده جلوه می کند و بدترین اتفاق ممکن، شنیدن نصیحت و سرزنش و استدلال های
منطقی از سوی اطرافیان است.
کسی که در دوران نامزدی شکست خورده،
مدام درگیر سیکل معیوب ذهنیِ خودش است. مجموعه ای تمام نشدنی از سوالات و
چراهای بی جواب را در ذهنش مرور می کند. چرا به هم نرسیدیم؟ چرا رها شدم؟
چرا نشد؟ کجا اشتباه کردم؟ کجا کم گذاشتم؟ چرا برایش کافی نبودم؟ دیگر چه
کار باید می کردم؟ در این میان، شاید تنها و مهم ترین و تاثیرگذارترین راهِ
ممکن، این باشد که فرد به خودش بیاید و از درون تکان بخورد و تصمیم به
تغییر بگیرد و شاید اولین گام فرآیند تغییر، شناختِ دقیق خود و ضعف های
ارتباطاتِ بین فردی باشد.
دلبستگی یا وابستگی
ارتباط
عاطفی بین انسان ها، معمولا به دو شکل بروز پیدا می کند: دلبستگی و
وابستگی. دلبستگی، شکلِ سالمِ یک ارتباطِ عاطفی و وابستگی، شکل ناسالم آن
است. دلبستگی یک مکانیسم طبیعی، سالم و ضروری برای بقاست، اما وابستگی، یک
مکانیسم غیرطبیعی، مَرَضی، ناسالم و مُضر است. دلبستگی، زمینه ساز حس
امنیت، آرامش، آزادی و از همه مهم تر، حس تعلق است. در حالی که وابستگی،
زمینه ساز احساس عدم امنیت و آشفتگی، محدودیت و متاسفانه، احساس تملک است.
قالب های ذهنی، زمینه ساز دلبستگی و وابستگی
طرح
واره، قالب ذهنی یا در واقع لنز و عینکی که ما برای نگاه به دنیای پیرامون
و ارتباطاتمان به چشم می زنیم، در کودکی و در محیط خانه و خانواده شکل می
گیرد که تاثیر عمیق و مستقیم بر ارتباطات عاطفی ما در بزرگسالی دارد.
کودکانی که در خانواده های سرد، بی اعتنا، تندخو و پرخاشگر پرورش پیدا می
کنند، افرادی بی اعتماد و بدبین هستند با طرح واره رهاشدگی و نقص و ناکافی
بودن و آن ها که در خانواده های سختگیری که برای دوست داشتن فرزندانشان پیش
شرط می گذارند، رشد کرده اند، افرادی هستند با طرح واره اطاعت و ایثار که
در رابطه، از همه چیزشان می گذرند و البته هر دو طیف به شدت مستعد وابستگی و
در نتیجه عدم پایداری در ارتباط و شکست عاطفی هستند.
اگر وابسته بودیم و شکست خوردیم...!
حال
اگر به واسطه دلایل درونی یا بیرونی، طعم تلخ ناکامی و شکست را چشیدید و
مجبور به دست و پنجه نرم کردن با کابوس خلاء و تنهایی شدید:
*
مدام در پی تخریب طرف مقابل برنیایید، چرا که نیمه پنهانِ تنفر، عشق و
علاقه است؛ وقتی نسبت به یک نفر ابراز تنفر می کنیم، به این معنی است که
هنوز به او توجه داریم. طرف مقابل، خوب یا بد، تمام شده است. لطفا اینقدر
وقت و انرژی برای تحلیل جزئیات رفتار و زوایای شخصیت کسی که از زندگیتان
رفته، نگذارید.
*
از گفت وگوهای تکراری و بی حاصل درونی بپرهیزید. سرزنش و محاکمه خودمان،
هیچ فایده ای ندارد، چرا که استدلالِ بر پایه احساس است و به هیچ جایی نمی
رسد.
*
به سیر بروز احساسات منفی، نظم بدهید. به این معنی که به خودتان، فرصت
سوگواری و اشک ریختن بدهید، اما در زمان مشخص و مدت معینی از هر روز. در
واقع به جای این که اجازه بدهید احساسات منفی، به سراغتان بیایند، شما به
سراغ احساسات بروید و مدیریت و کنترلشان کنید.
*
به هیچ وجه منتظر نمانید حالتان خوب شود و بعد به سراغ کارهای معمول و
روزمره مثل کار و درس بروید. بلکه تمام سعی تان را بکنید که در اولین فرصت،
فعالیت های همیشگی را از سر بگیرید. یادمان باشد تغییر در افکار، مستلزم
تغییر در رفتار است.
مرده متحرک نشویم!
شاید
یکی از مهم ترین راه های در امان ماندن از آسیب های یک چنین اتفاق عمیقی،
تحلیلِ منطقیِ قضایا و رسیدن به یک بینش و بصیرت واقعی نسبت به ماجراست.
یعنی سعی کنیم برای چراها و سوال هایمان، یک پاسخ منطقی پیدا کنیم تا
بتوانیم کنار بیاییم. در غیر این صورت، فکر و خیال ها و احساسات منفی انرژی
روانی ما را به صفر می رسانند و ته کشیدن انرژی روانی یعنی نابود شدن
انگیزه ادامه زندگی، بدبینی به موقعیتهای جدید ازدواج از بین رفتن نشاط و
شادی و امید و در یک کلام، تبدیل شدن به مرده متحرک!
۰۱ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۱۴
۰
۰
Frzn
زندگی نه میدان جنگ است و نه بازار رقابت.
بخواهیم یا نخواهیم باید بپذیریم که دوره و زمانه عوض شده و بیشتر
قانونهای نانوشته زناشویی هم تغییر کرده است، اگر نمیخواهید از موج این
تغییرات جا بمانید و به دنبال یک زندگی آرام و موفق هستید، در ادامه این
مطلب با ما باشید.
آیا پیش آمده است که از انجام کاری که مطمئن
بودید همسرتان را خوشحال میکند نتیجه عکس گرفته باشید؟ آیا هنگامی که او
به هر گونه لطف شما به طرزی منفی پاسخ می گوید، یکه می خورید؟ بسیاری از
زنان در نحوه ارتباط خود با همسران شان مرتکب اشتباهاتی می شوند که رابطه
آنان را دچار اختلال می کند. بسیاری از این اشتباهات در نتیجه الگوهای
رفتاری است که ما از مادران و مادربزرگ های خود گرفتهایم. درست است که ما
بیشتر از مادرانمان درس خوانده ایم و زندگی اجتماعی پررنگتری داشتهایم،
اما بسیاری از ما، هنوز راه و رسم درست زندگی کردن را نمیدانیم. گاهی
میخواهیم با کپی کردن از زندگی مادرانمان یا زنان دیگر، کار خود را راحت
کنیم و گاهی هم فکر میکنیم با امضای عقدنامه، وارد یک مسابقه یا یک معادله
بیش از حد پیچیده میشویم.
اما زندگی نه میدان جنگ است و نه بازار
رقابت. بخواهیم یا نخواهیم باید بپذیریم که دوره و زمانه عوض شده و بیشتر
قانونهای نانوشته زناشویی هم تغییر کرده است، اگر نمیخواهید از موج این
تغییرات جا بمانید و به دنبال یک زندگی آرام و موفق هستید، در ادامه این
مطلب با ما باشید.
تفاوت زیباست
اشتباه اول: باید مثل من شود
یکی
از اشتباههایی که بسیاری از دختران قبل از ازدواج مرتکب میشوند، اصرار
به هم شکل شدن است. آنها فکر میکنند قبل از شروع زندگی باید گربه را دم
حجله کشت و برای این کار تلاش میکنند همسر آیندهشان را با دعوا، قهر،
خواهش و هر راه دیگری که میدانند عوض کرده و شبیه خود کنند.
آنها
فکر میکنند همشکل بودن و همرنگ بودن، تضمینی برای ازدواج موفق است، اما
اشتباه میکنند. اگر شما هم چنین فکری را در سر دارید، نباید فراموش کنید
که شما و همسرتان، از 2خانواده و 2فرهنگ متفاوت هستید و هرگز نمیتوانید
دنیا را از یک دریچه ببینید. شما تجربهها و باورهای متفاوتی دارید و تا
زمانی که در تعارض با هم قرار نگیرید و از این باورها چماقی برای کوبیدن
هم نسازید، تهدیدی متوجه شما نخواهد بود.
هیجان را با عشق اشتباه نگیرید
اشتباه دوم: باید برای هم بمیریم
عاشق
شدن، هیجانانگیزترین بخش زندگی است؛ بخشی که میتواند شروع یک زندگی
مشترک را لذتبخشتر کند، اما گمان نکنید برای چنین شروعی، نیاز به یک
زندگی افسانهای دارید. درست است که باید خواستگارتان را دوست داشته باشید
اما عشق آنقدر ساده نیست که در هر شرایطی سر و کلهاش پیدا شود. اگر یک
دوره نامزدی کوتاه را گذراندهاید و احساس میکنید بیاندازه عاشق هستید،
باید بگوییم که بیشتر از عشق درگیر هیجان شدهاید،
چیزی که میتواند
چنین حدی از علاقه را بهوجود بیاورد، موضوعات ساده یک نامزدی کوتاه مدت
نیست، بلکه حمایت و درکی است که در موقعیتهای پیچیدهتر زندگی میبینید و
باعث میشود که هر روز، بیشتر حس کنید که این مرد، همان مرد رۆیاهای شماست.
همان یک نفری که برای شما به دنیا آمده و امروز کنارتان است.
عشق هرگز نمیمیرد
اشتباه سوم: عشق با گذشت زمان تمام میشود
بعضیها
فکر میکنند گذشت زمان میتواند عشق را محو کند و به همین دلیل تن به
ازدواج با کسی میدهند که هیچ علاقه یا کششی نسبت به او ندارند، اما اگر
شما یک عاشق واقعی باشید و برای این موضوع هزار و یک دلیل داشته باشید،
آنچه با گذشت زمان از زندگی شما بیرون میرود، عشق نیست بلکه هیجان و
سادهانگاریای است
که ممکن است در ماههای اول رابطه، شما را
شجاعتر و ماجراجوتر کند و به شما این حس را بدهد که تنها عاشق روی زمین
هستید،اما کنار رفتن پرده هیجان از این حس، موضوعی نیست که برای آن سوگوار
باشید. یک عشق واقعی میتواند با آرامش و روزمرگی هم همراه شود. در چنین
شرایطی شما از همسرتان فاصله نگرفتهاید، بلکه به مراحل بالاتری از
دوستداشتن رسیده اید که با آرامش بیشتر و هیجان کمتر همراه است.
گاهی هم دعوا کنید
اشتباه چهارم: یک زندگی موفق، زندگی بدون بحث است
بسیاری
از زوجها، بحث و دعوا را نقطه پایانی خوشبختیشان میدانند. خیلی از آنها
به دلیل چنین تفکری اختلافنظرشان را در دلشان نگه میدارند و میخواهند
با سکوتشان جلوی بحث را بگیرند، اما نباید فراموش کنید که ترس از دعوا،
نشانه خوشبختی شما نیست.
یک زوج خوشبخت میتوانند اختلافاتشان را
به راحتی با هم در میان بگذارند و حتی برای موضوعاتی که ارزش حیاتی برایشان
دارد، بجنگند و پیروز شوند. یک زوج ایدهآل روی یک خط صاف پرلبخند زندگی
نمیکنند. آنها به اختلاف نظر هم برمیخورند و گاهی از هم دلخور میشوند،
اما تفاوتشان با دیگران این است که با هوشمندی از پس چنین مسائلی
برمیآیند و به جای دلخوریهای بیمورد، از این بحثها درس میگیرند.
به همهجوانب اهمیت بدهید
اشتباه پنجم: خودم را دوست دارد نه جسمم را
اگر
از آن دسته زنهایی هستید که گمان میکنید ارتباط زناشویی، در آخرین ردیف
اولویتهای زندگی مشترک است، در اشتباه هستید. گمان نکنید مردی که عاشقتان
است، به جسم شما نیازی ندارد و تنها به تفکرات و کلام شما اهمیت میدهد.
ازدواج،
راهی مشروع و پسندیده برای برقراری یک رابطه سالم جسمانی هم هست. حق شما و
همسرتان است که از چنین رابطهای هم بهره ببرید و با کمک آن پایههای
زندگیتان را هم محکمتر کنید. اگر شما میخواهید زندگی مشترک موفقی داشته
باشید، باید به همه ابعاد یک رابطه توجه کنید و هیچ بعدی را فدای دیگری
نکنید.
امتحانهای سخت نگیرید
اشتباه ششم: اگر مرا دوست داشته باشد، هر کاری میکند
درست
است که عشق قدرت میآورد، اما قرار نیست که از مرد زندگیتان، به گناه
عاشق شدن، یک فرد ضعیف و زیردست بسازید. بسیاری از زنها گمان میکنند اگر
مردی عاشقشان باشد، به خاطر آنها همه پلهای پشت سرش را خراب میکند و به
هیچ چیز دیگری جز فرد مورد علاقهاش توجه نمیکند.
بیشتر زنها با
چنین تفکری، همسرشان را در معرض آزمایشهای سخت قرار میدهند و به او
میگویند اگر مرا دوست داری، باید هرچه را که میخواهم، انجام دهی، اما
واقعیت این است که چنین مردی، یک مرد عاشق نیست؛ بلکه فردی ضعیف، بیپناه و
منفعل است. یک عاشق واقعی هرگز به خاطر حسش از اصول و منطقش نمیگذرد،
بلکه سعی میکند حسش را با عقلانیت همراه کند و از این راه به پیشرفت بهتر
آن کمک میکند.
شوهرتان قدر شما را میداند
اشتباه هفتم: مردها ارزش حمایت را نمیفهمند
نمیگوییم
که همه مردهای جهان، آنقدر منطق و انصاف دارند که همه حمایتها و
کمکهایتان را درک کنند و همیشه آنها را در ذهن داشته باشند، اما میگوییم
اگر با مردی شایسته ازدواج کرده باشید،
میتوانید مطمئن باشید که
او کوچکترین همدلیهای شما را میبیند و همیشه آنها را در ذهنش نگه
میدارد. مردها خیلی راحت تفاوت شما با زنان دیگر را میبینند و بیشتر
وقتها شما را با زنان دیگر مقایسه میکنند.
اگر میخواهید در زندگی
مشترکتان موفق باشید، به آدمهای اطرافتان خوب نگاه کنید. چه خصوصیاتی
در زنان دیگر وجود دارد که همسرتان از آنها بیزار است و چه ویژگیهایی را
در زنان دیگر تحسین میکند؟
مطمئن باشید اگر آن خصوصیات منفی را حذف
کنید و چند قدم به آن ویژگیهای تحسینشدنی نزدیکتر شوید، همسرتان حتما
قدر شما و تلاشهایتان را می داندو شما و زنان دیگر را به یک چشم
نمیبیند.
۰۱ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۱۲
۰
۰
Frzn