ما زن ها با خود ، چه کردیم که صبح ها بجای تحسین خودمان در آینه چروک صورتمان را دیدیم، لکه های جدید روی گونه هایمان را شمردیم، سیاهی دور چشم هایمان را سرزنش کردیم و خیلی وقت ها بخاطر مورد توجه قرار نگرفتن از خودمان بدمان آمد ...
از خودمان خسته شدیم و ترسیدیم برای هیچ مردی کافی نباشیم، آنقدر ترسیدیم که باورمان شد برای دوست داشته شدن باید پوست صورتمان صاف و بدون چروک و ابروهایمان همیشه قرینه باشد، بینی کوچکی داشته باشیم و لب های برآمده و خوش فرم! .
ما به خودمان ظلم کردیم و درون ترس هایی که خودمان برای خودمان ساخته بودیم غرق شدیم، خیلی وقتها یادمان رفت زن ها هم حق دارند بعضی روزها خودشان باشند، با صورتی رنگ پریده و خسته، با چشم هایی بدون آرایش و ریز، با ابروهای پر و لب هایی بی رنگ، با هرچیزی که برای خودشان است و زیباست.
یادمان رفت برای خودمان زندگی کنیم، تصویرمان را در آینه ببوسیم و با وجود تمامِ چیزهایی که جزئی از ماست عاشق خودمان باشیم.
من زن های زیادی را می شناسم که آینه کابوس بزرگی برای آنها به شمار می آید، زن هایی که بخاطر تَرد شدن از طرف مَردِشان فکر میکنند خود واقعیشان زیبا و دوست داشتنی نیست و نباید از خودشان عکس بگیرند، نباید با دقت به چشم ها و اجزای صورتشان نگاه کنند و به زیبایی خودشان ایمان بیاورند، ما زن ها مدت هاست فراموش کرده ایم قبل از اینکه کسی دوستمان داشته باشد خودمان باید خودمان را دوست داشته باشیم، بلأخره یکجا این کابوس باید به پایان برسد ...
کم کم باید صبح که بیدار شدیم، به صورت بدون آرایش و تمیزمان در آینه لبخند بزنیم، موهایمان را صاف و ساده شانه کنیم، از خودمان عکس بگیریم و به لبخندهای عمیقمان افتخار کنیم، حتی اگر خسته بودیم بازهم مطمئن باشیم دوست داشتنی ترین موجود دنیا زنیست که زیبایی أش را باور دارد ...
بلأخره یک روز
زن ها
باید
با آینه ها آشتی کنند !