والدین نباید در برابر مرگ به کودک پاسخهای نامفهوم بدهند، پاسخهایی مانند «خوابیده» یا «راه دور رفته» اصلا مناسب نیست و بار هیجانی دارد.
بعضی کودکان از حرف های والدین حس می کنند آرامش در مرگ هست بنابراین،آنها با مرور زمان از خوابیدن نیز واهمه پیدا میکنند. مثلا اگر به فرزندمان بگوییم « او الان خوشحال و در بهشت است» این تصور را به او میبخشد که اگر خوب باشیم، میمیریم.
انکار مرگ و واکنش تند به سوالات فرزندان نیز اصلا روش درستی نیست؛ چراکه بچهها در سنین پایین ادراک ندارند و نیازی به توضیح نیست، ولی وقتی صاحب تفکر شدهاند و پرس و جوی جدی میکنند، باید پاسخ اصولی و صحیح دریافت کنند
باید چهار مرحله قطع علایم حیاتی، اتفاق، برگشتناپذیری و همگانیبودن را برای فرزندمان تبیین کنیم. البته این پاسخ نیز نیاز به اولویتبندی دارد و نباید به صورت یکجا ارائه شود. مثلا در پاسخ به سوال «او چرا مرده؟» بهترین پاسخ این است که «او نمیخورد، نمیخوابد، درد نمیکشد و بدنش دیگر کار نمیکند» و یا زمانی که میپرسد «کی میمیریم؟» میتوانیم بگوییم «کسی نمیداند ما چقدر زندهایم، وقتی پیر و نوهدار شدی آنوقت به این موضوع فکر میکنی».
برخی کودکان از والدینشان میپرسند که «تو کی میمیری؟»، این ممکن است والدین را ناراحت کند. در حالی که کودک در حال تجربه است و درک درستی از این سوال ندارد. به همینخاطر باید بشنود که «مامان و بابا قوی و سالم هستند و زمان زیادی پیش تو میمانند»؛ چراکه سوال کودک به خاطر ترس از تنهایی است و نباید با خشم مواجه شود.
کودکان ماجراجو، نترس و بیشفعالی که رفتارهای حملهوار و ماجراجویانه دارند، همچنین کودکان وابسته و قشری که اضطراب جدایی دارند باید بیشتر مورد توجه والدین باشند؛ چراکه وقتی با مرگ روبهرو میشوند ترس تنها شدنشان چندبرابر میشود و ممکن است به خاطر احساس ناامنی دچار تزلزل شوند.
دکتر محمدرضا خدابخش
۹۶/۰۹/۰۶
۰
۰
Frzn