نمونه ی دیگری از این تست شخصیت شناسی کوکولوژی ژاپنی:
۱-فرض کنید در حال قدم زدن در شهر هستید و ناگهان هیولاهای ترسناک و وحشتناکی را مشاهده می کنید. به نظر شما دلیل عصبانیت و خشم این موجودات چه می تواند باشد؟
الف: آن ها گرسنه اند و دنبال غذا می گردند.
ب: آن ها به دنبال عشق گمشده خود هستند.
ج: آن ها خوی خشمگین و ترسناک خود را به نمایش می گذارند.
د: آن ها از این دنیا ناامید شده اند.
۲- فرض کنید وارد یک نمایشگاه هنری شده اید و خیلی آرام هستید. چشم هایتان روی یک تصویر متوقف می شود. برای مدت طولانی به آن خیره خواهید شد،شگفت زده و هیجان زده. چه نوع تصویری می تواند باشد؟
الف: پرتره ای شخصی
ب: کاریکاتور
ج: تصویری انتزاعی
د: منظره
۳- اگر یک پاک کن جادویی داشتید که می توانستید همه چیز را با آن پاک کنید:
الف: خودتان را پاک می کردید.
ب: معشوقتان را پاک می کردید.
ج: نفر سوم را پاک می کردید.
4- شما در یک هتل پنح ستاره هستید و از یکی از اتاق های آن به آسمان آبی خیره شده اید. برای چند ساعت به خواب می روید. وقتی بیدار می شوید انتظار دارید چه صحنه ای را پشت پنجره ببینید؟
الف: آفتاب جنوبی به روی دریای دریای آبی می تابد.
ب: دریایی به رنگ آبی تیره که عکس ستاره ها در آن منعکس شده است.
ج: مه که تمام سطح دریا را پوشانده است.
د: غروب آفتاب در افق
5- در اتاق نشیمن نشسته اید و یکی در می زند. از سوراخ در شخص غریبه ای را پشت در می بینید. شما می دانید که او یک تکنیسین حرفه ای است. او کیست؟
الف: برقکار
ب: متخصص هیدرولیک
ج:متخصص سیستم های تهویه مطبوع
د: تکنسین سیستم های دیجیتالی تصویری
6- شما یک سوپراستار موسیقی هستید که قرار است به زودی یک آلبوم جدید منتشر کنید. کاور این آلبوم چه خواهد بود؟
الف: یک منطقه زیبا
ب: تصویری از یک کارتون
ج: یک عکس انتزاعی و هنرمندانه
د: عکس خودتان
7- اگر یک کیک خوشمزه داشته باشید دوست دارید کدام قسمتش را بخورید؟
الف: توت فرنگی روی آن
ب: تزیینات غیرجذاب
ج: تزیینات شیرین و جذاب
د: ویفری که با کیک تزیین شده است.
پاسخ ها:
۱- این سوال در مورد نیمه تاریک شماست و فشاری که تحمل می کنید.
الف: شما رژیم گرفته و این رژیم شما را درمانده کرده است.
ب: عشق دلیل اصلی استرس و فشاری است که شما در زندگی تحمل می کنید.
ج: از ظاهرتان راضی نیستید.
د: شما انسان بدبین و منفی بافی هستید.
۲- این سوال به جذابیت و خصوصیات شخصیتی شما مربوط می شود.
الف: شما اعتماد به نفس بالایی دارید.
ب: شما انسان اجتماعی بوده و شوخ هستید.
ج: شما انسان خلاقی هستید.
د: شما انسان حساس و مودبی هستید.
۳- این سوال روش مقابله شما با مشکلات عاطفی و نوع عشقی که دارید را نشان می دهد.
الف: شما همیشه از مشکلات فرار می کنید.
ب: شما به عشق احترام گذاشته و آن را یک ماجراجویی زیبا می دانید.
ج: شما دوست دارید که هر مشکلی را خیلی زود برطرف کنید.
4- این سوال انتظار شما را از عشق نشان می دهد.
الف: شما به دنبال عشقی آتشین هستید.
ب: شما به صداقت بین طرفین اهمیت زیادی می دهید.
ج: شما دوست دارید که عشقتان بهترین دوستتان نیز باشد.
د: شما به دنبال عشق کامل ،بی نقص، ایده آل و رمانتیک هستید.
5- این سوال مشکلی که در حال حاضر در زندگی خانوادگی شما وجود داشت و سعی دارید آن را نادیده بگیرید را نشان می دهد.
الف: فضای گرمی در خانواده ی شما وجود داشته و همه می خواهند با هم صحبت کنند.
ب: نوعی حس درک کردن و احترام نسبت به دیگر اعضای خانواده وجود دارد.
ج: یک عامل خارجی به روابط خانوادگی شما آسیب می زند.
د: خانواده در کنار هم خوش گذرانده و خوشحال هستید.
6- این سوال نشان می دهد که شما می خواهید دیگران چطور شما را ببینند.
الف: شما خود را به عنوان یک شخصیت بانزاکت و حساس می بینید.
ب: شما خود را انسانی دوست داشتنی که همیشه موجب شادی اطرافیان می شود می بینید.
ج: شما فکر می کنید که شخصیتی بسیار خلاق و با استعداد دارید.
د: شما فکر می کنید که اعتماد به نفس خوبی داشته و دوست دارید همیشه رهبر باشید.
7- این سوال در مورد دیدگاه های شما در زندگی است.
الف: زندگی شما بر اساس اخلاقیات استوار است و همیشه بر اساس حس درونی، وجدان بیدار و انصاف عمل می کنید.
ب: شما انسان مدگرایی هستید، همیشه دوست دارید به جلو حرکت کنید و دیگران را مسحور خود می کنید.
ج: شما انسان منطقی هستید، ذاتاً رهبر بوده و از کنترل کردن دیگران لذت می برید.
د: شما انسان با احساس و رمانتیکی بوده و همیشه آرزوی یک ازدواج شاد را در سر دارید.
ترجمه:حسین علی پناهی
۰۶ دی ۹۶ ، ۱۳:۰۱
۰
۰
Frzn
توجه داشته باشیم که ترس، یک احساس است و تمامی احساسات ، حاصل ذهن و تفکرات ما هستند. ترس از کمبود عشق و آگاهی سرچشمه می گیرد. آنچه که موجب احتیاط به هنگام عبور از خیابان می شود عشق و میل ما به زندگی و ادامه آن است نه احساس ترس.
و اگر دلیل ما برای دزدی نکردن ترس از عواقب آن باشد آن ترس نفسانی است و دزدی جای خود باقی می ماند و در مواقع دیگر خود را بروز می دهد.
ترس عامل رفتارهای خوب انسان نبوده و نخواهد بود.
انسان باید انگیزه ای بالاتر و قوی تر از ترس داشته باشد تا بتواند حق همکار، همسایه، دوستان و خانواده خود را به جا آورد.
حتی ترس از مرگ نیز نتوانسته است انسان را از کشت و کشتار و ظلم و ستم رهایی سازد. اما عشق چرا!
دلیل تمامی ترس های موجود آدمی از کمبود عشق می باشد و اگر همین بشر امروزی ، مزه عشق را چشیده باشد به سختی می تواند بترسد و دروغ بگوید و بازی در بیاورد.
کدام عاشقی که به منزل رسید دروغ گفت و ظلم کرد؟
و کدام ترسویی هست که انتقام و کینه در سر نداشته باشد!؟ و اگر هم انتقام و کینه ای در سر ندارد از ترس و کوچکی او ناشی می شود نه از بزرگی او.
ترس ، غذایی است که تبدیل به خشم می شود و خشم نیز تبدیل به رفتارهای وحشی و کج خلقی شده و زندگی را بر خود و دیگران جهنم تبدبل می کند.
۰۲ دی ۹۶ ، ۲۳:۴۳
۰
۰
Frzn
فرد تقریبا در همه جنبه های زندگی در حضور دیگران معذب است. احساس بی کفایتی میکند. و نسبت به ارزیابی منفی دیگران از او به شدت حساس است. این وضعیت از اواخر نوجوانی و قبل از اوایل بزرگسالی شروع شده است در شرایط و موقعیت های مختلف حضور دارد که عبارتند از:
شغل ها وفعالیت های حرفه ای که در آنها به تماس اجتماعی و تعاملات اجتماعی زیاد نیاز است دوری میکند زیرا از انتقاد ،ایراد گیری، یامورد قبول واقع نشدن میترسد .
دوست ندارد با دیگران رابطه میان فردی نزدیک داشته باشد مگر اینکه مطمئن باشد او را دوست دارند.
حتی وقتی با کسی رابطه میان فردی صمیمانه دارد، تودار است و با احتیاط حرف می زند و عمل می کند زیرا می ترسد شرمنده یا مسخره شود .
در موقعیت های اجتماعی دائم به این فکر است که هر لحظه ممکن است از او ایراد بگیرند یا عقایدش را قبول نکنند.
درموقعیت های میان فردی جدید عصبی میشود زیرا احساس بی کفایتی می کند .
احساس می کند مهارت های اجتماعی ندارد ، جذابیت شخصی ندارد یا پایین تر از دیگران است.
معمولا دوست ندارد ریسک کند یا در هرگونه فعالیت جدید شرکت کند زیرا ممکن است به دیگران ثابت شود بی کفایت است و درنتیجه شرمنده شود.
۰۲ دی ۹۶ ، ۲۳:۴۰
۰
۰
Frzn
زنانی که در طول روز از همسر خود نوازش و آغوش از روی عشق و علاقه نبینند و فقط نوازشها به رابطهی جنسی ختم شود؛ به مرور نسبت به رابطه سرد خواهند شد!
۰۲ دی ۹۶ ، ۲۳:۳۸
۰
۰
Frzn
««من مستحق آرامشم»»
ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ؛
منوط به ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﮑﻦ!
و ﺑﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ؛
ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺑﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﻧﮑﻦ!
ﻣﺎ ﺁینه ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ،
ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﻢ...
ﻣﺸﮏ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ:
ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ،
ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ،
ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ...
ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕـــﺮﻡ ﺑﺎ ﮐﯽ ﺍﻡ!
ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕـــﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ ﮐﯽ ﺍﻡ...
ﻭ ﺍﯾﻦ یعنى رسیدن به آرامشى بى انتها...
۰۲ دی ۹۶ ، ۲۳:۳۷
۰
۰
Frzn
برای رهایی از افکار مزاحم چکار کنیم؟
ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺑﻪ ﺫﻫﻦ ﺷﻤﺎ ﺁﻣﺪ ، ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺑﺎ ﺻﺪﺍی ﺑﻠﻨﺪ ﻓﺮﻣﺎﻥ «ﺍﻳﺴﺖ» ﺑﺪﻫﻴﺪ.
ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺍﻳﻦ ﮐﺎﺭ ﺧﻴلی ﺳﺨﺖ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ می ﺭﺳﺪ ، ﺍﻣﺎ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺁﻥ ﺑﺎﻋﺚ می ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺮﻭﺭ ﺣﻮﺍﺱ ﺷﻤﺎ ﭘﺮﺕ ﺷﻮﺩ .
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﺴﺖ ، ﭼﻨﺪﻧﻔﺲ ﻋﻤﻴﻖ ﺑﮑﺸﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻋﺎﺩﻱ ﺧﻮﺩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﻴﺪ ﻳﺎ ﺍﮔﺮ ﺍﻣﮑﺎﻧﺶ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺖ ، ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺩﻫﻴﺪ یعنی ﺍﮔﺮ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻫﺴﺘﻴﺪ، ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮﻳﺪ ﻭ ﭼﻨﺪ ﻗﺪﻡ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﻭﻳﺪ.
ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺷﻠﻮﻍ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻧﺴﺒﺘﺎ ﺯﯾﺎﺩ ﺭﺍﻩ ﺩﺭﻣﺎﻧﯽ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺪﺍﻡ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺧﻮﺩ ﯾﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﭘﯿﺸﺪﺍﻭﺭﯼ ﻭ ﺍﺭﺯﯾﺎﺑﯽ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺯﯾﺎﺩ ﻭ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺭ ﺟﻤﻊ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﻟﻢ ، ﻓﮑﺮ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ مشغول ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﻓﺮﺻﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻨﻔﯽ ﺑﺎﻓﯽ ، ﺑﺎﻗﯽ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ.
۰۲ دی ۹۶ ، ۲۳:۳۶
۰
۰
Frzn
ورزش منظم
استفاده از نور طبیعی
خوردن ویتامین D
روزی ١٠ دقیقه یوگا(مانند آرامشی که هنگام نماز بدست می آوریم)
گرم نگه داشتن خود
خوردن شکلات تلخ
۰۱ دی ۹۶ ، ۲۲:۳۴
۰
۰
Frzn
تمرین شماره ۱
کتابی را انتخاب کنید، یک صفحه از آن را در نظر گرفته و تعداد کلمات موجود در هر پاراگراف را بشمارید. یک بار دیگر این کار را تکرار کنید تا مطمئن شوید که شمارش را درست انجام داده اید. در ابتدای کار با یک پاراگراف شروع کنید و هنگامی که این تمرین برای شما آسان تر شد، تمام کلمات یک صفحه را بشمارید. شمارش را به طور ذهنی و با حرکات چشم هایتان انجام دهید.
تمرین شماره ۲
در ذهن خود از یک تا صد را بر عکس بشمارید.
تمرین شماره ۳
در ذهن خود از شماره صد، سه تا سه تا بشمرید و کم کنید.
تمرین شماره ۴
یک کلمه و یا یک طرح ساده را انتخاب کنید و آن را به مدت ۵ دقیقه در ذهن خود تکرار کنید. هنگامی که توانستید بهتر و آسان تر تمرکز کنید. سعی کنید این کار را برای مدت ۱۰ دقیقه انجام دهید بدون آن که تمرکز حواس خود را از دست بدهید.
تمرین شماره ۵
یک میوه مثلاً یک سیب را بردارید و از همه طرف به آن نگاه کنید. تمام حواس خود را بر روی آن متمرکز کنید و به چیز دیگری غیر از آن سیب فکر نکنید. وقتی به سیب نگاه میکنید به چگونگی رشد آن و یا ارزش غذایی آن و یا حتی مغازه ای که آن را خریده اید فکر نکنید، بلکه فقط و فقط به خود سیب فکر کنید. به آن نگاه کنید، آن را ببویید و لمس کنید.
تمرین شماره ۶
همانند تمرین قبل عمل کنید با این تفاوت که این بار چشمانتان بسته باشد. در ابتدا تمرین شمارهی ۵ را به مدت ۵ دقیقه تکرار کنید و سپس به انجام این تمرین بپردازید. چشمان خود را ببندید و سعی کنید طعم، رنگ و بوی میوه را احساس و تصور کنید و هر چه میتوانید این تصویر را در ذهن خود شفاف تر کنید. اگر نتوانستید این کار را انجام دهید، چشمان خود را باز کنید، میوه را نگاه کنید و سپس تمرین را تکرار کنید.
تمرین شماره ۷
یک شیء ساده ( قاشق، چنگال و یا لیوان ) را بردارید و بر روی آن تمرکز کنید. از همه طرف به آن نگاه کنید بدون آن که کلمه ای در ذهن داشته باشید. سعی کنید فقط به آن شیء نگاه کنید، بدون آنکه بر اسامی و یا کلمات مربوط به آن فکر کنید.
تمرین شماره ۸
پس از آن که در انجام تمرین قبل مهارت پیدا کردید، میتوانید این تمرین را انجام دهید. شکل هندسی کوچکی ( مثلث، مربع و یا دایره ) را بر روی کاغذ رسم کنید و آن را به رنگ دلخواه درآورید. سپس بر روی آن تمرکز کنید. فقط به آن شکل فکر کنید و افکار نامربوط دیگر را از خود برانید.
سعی کنید در طی تمرین به کلمات فکر نکنید.
تمرین شماره ۹
مانند تمرین قبل عمل کنید با این تفاوت که این بار چشمانتان بسته باشد. اگر نتوانستید شکل را به طور کامل مجسم کنید، چشمانتان را باز کرده، چند دقیقه به شکل نگاه کنید؛ سپس چشمان خود را ببندید و تمرین را ادامه دهید.
تمرین شماره ١٠
سعی کنید حداقل برای مدت ۵ دقیقه به هیچ چیز فکر نکنید. دقت کنید وقتی که تمرین های قبلی را با موفقیت به پایان رساندید، آنگاه نوبت به این تمرین خواهد رسید. در آن هنگام شما برای انجام این تمرین آمادگی خواهید داشت و قادر خواهید بود برای مدتی معین به هیچ چیز فکر نکنید. به زودی این کار برای شما آسان و آسان تر خواهد شد.
۰۱ دی ۹۶ ، ۲۲:۳۳
۰
۰
Frzn
هر انسانی یکبار برای رسیدن به یکنفر دیر میکند و پس از آن برای رسیدن به کسان دیگر عجلهای نمیکند ...!
در کنار ساحل قدم میزدم و میخواستم به جایی دیگر بروم که درخشش چیزی از فاصله دور توجهم را به خود جلب کرد !
جلوتر رفتم تا به شیء درخشان رسیدم، نگاه کردم دیدم یه قوطی نوشابه است، با خودم فکر کردم، در زندگی چند بار چیزهای بیارزش من را فریب داده و من را از مسیر اصلی خودم غافل کرده است و وقتی به آن رسیدم دیدم که چقدر بیهوده بوده است ...!
ولی آیا اگر به سمت آن شیء بی ارزش نمیرفتم، واقعا میفهمیدم که بی ارزش است یا سالها حسرت آن را میخوردم ...!
۰۱ دی ۹۶ ، ۲۲:۳۲
۰
۰
Frzn
1.تمرکز را در بچهها تقویت کنید.
مثلا وقتی کودک کارتون میبیند او را دائم صدا نکنید یا وقتی نقاشی میکشد ریخت و پاش مداد رنگیهایش را به طور مرتب به او متذکر نشوید.
2. به کودکان فرصت دهید از دو تا هفت سالگی که سن شکوفایی خلاقیت آنان است راهی را برای انجام کارشان پیدا کنند و عجولانه با آنها برخورد نکنید.
3. به بچهها پیشنهاد کنید و دستور ندهید.
خواستههای خود را به جای دستور و تحقیر و تنبیه با لبخند زدن و پرسش همراه کنید.
با این کار کودکان یاد میگیرند به آنها احترام گذاشته شود و از این رابطه لذت ببرند.
۰۱ دی ۹۶ ، ۲۲:۳۱
۰
۰
Frzn