از شاخصهای کلی تفکر غربی در تعلیم و تربیت میتوان به نمونههای زیر اشاره کرد:
دکارت که سمبل انتقال از دوره رنسانس به عصر نوین علم به شمار میرود، فکر نظم ماشینی و ساعتگونه را درباره بدن انسان به کار بست و بدین ترتیب میتوان پایه گذاری روانشناسینوین را تا اندازهای به او منتسب نمود.
دکارت کارکرد فیزیولوژیک بدن براساس اصول فیزیک را مورد توجه قرار داد. او معتقد بودکه بدن انسان دقیقاً مانند یک ماشین عمل میکند.
نگاه فیزیکی دکارت به انسان با «تجربهگرایی» در هم آمیخت و بنیانهای روانشناسیجدید یعنی مبانی تعلیم و تربیت غرب را پدید آورد.
در خلال این دوره، تفکر فلسفی اروپایی با یک روح جدید یعنی پوزیتیویسم در هم آمیخت و ابعاد جدیدی به مبانی تعلیم و تربیت غربی اضافه نمود.
در این دوره که روانشناسان فکر میکردند، هشیاری را نیز میتوان با استفاده از فیزیک و شیمی تعیین نمود، پوزیتیویسم و ماتریالیسم و تجربهگرایی را به عنوان مبانی تعلیم و تربیت غرب تشکیل میدادند.
لذا در این دوره تمامی مباحث مربوط به فرایندهای روانی به تدریج در چارچوب شواهد واقعی و مشاهده پذیر و کمّی تحقیق و بررسی میشد...
۹۶/۰۹/۲۳
۰
۰
Frzn